ღ خواب های طلایی ღ







شرط عشق ...  

 

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.


نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.


بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.


مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.


موعد عروسی فرا رسید.


زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد


20
سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.


همه تعجب کردند. مرد گفت:

 

" من کاری جز شرط عشق را به جا نیا ورد م "

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 6 آذر 1389برچسب:, | 17:53 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

حالا چرا ... ؟!  

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 5 آذر 1389برچسب:, | 19:15 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

 

                                         

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 4 آذر 1389برچسب:, | 19:42 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم  

 

یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد


طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم


یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست


به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم


یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا


دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم


یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست


دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم


یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم


طلب سوختن بال و پر کس نکنیم


یادمان باشد ازامروزجفایی نکنیم


گرکه درخویش شکستیم صدایی نکنیم


خودبسازیم به هردرد که ازدوست رسد


بهربهبود ولی فکردوایی نکنیم


جای پرداخت به خودبردگران اندیشیم


شکوه ازغیرخطاهست خطایی نکنیم


وبه هنگام عبادت سرسجاده ی عشق


جزبرای دل محبوب دعایی نکنیم


یاورخویش بدانیم خدایاران را


جزبه یاران خدادوست وفایی نکنیم


گله هرگزنبود شیوه ی دلسوختگان


با غم خویش بسازیم وشفایی نکنیم


یادمان باشداگرشاخه گلی راچیدیم


وقت پرپرشدنش سازونوایی نکنیم


پر پروانه شکستن هنر انسان نیست


گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم


یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد


طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم


دوستداری نبود بندگی غیر خدا


بی سبب بندگی غیرخدایی نکنیم


مهربانی صفت بارزعشاق خداست


یادمان باشد ازینکار ابایی نکنیم


ولی آخر تو بگو با دل عاشق چه کنم؟


یاد من هست، طلب عشق ز هر کس نکنم


گو تو آخر که نه انصاف و نه عدل است و نه داد


دل دیوانه من بهر که افتاده به خاک


این همه گفتم و گفتم که رسم آخر کار


به تو ای عشق ، تو ای یار ، به تو ای بهر نیاز


یاد من هست که دیگر دل من تنها نیست


یاد من هست که دیگر دل تو مال من است


یاد من هست که باشم همه عمر بهر تو پاک


یاد تو باشم و هر دم بکنم راز و نیاز


یاد تو باشد از این پس من و تو ما شده ایم


هر دو عاشق دو پرستو دو مسافر شده ایمیادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد


طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم


یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست


به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم


یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا


دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم


یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست


دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم


یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم


طلب سوختن بال و پر کس نکنیم


یادمان باشد ازامروزجفایی نکنیم


گرکه درخویش شکستیم صدایی نکنیم


خودبسازیم به هردرد که از دوست رسد


بهربهبود ولی فکردوایی نکنیم


جای پرداخت به خودبردگران اندیشیم


شکوه ازغیرخطاهست خطایی نکنیم


وبه هنگام عبادت سرسجاده ی عشق


جزبرای دل محبوب دعایی نکنیم


یاورخویش بدانیم خدایاران را


جزبه یاران خدادوست وفایی نکنیم


گله هرگزنبود شیوه ی دلسوختگان


با غم خویش بسازیم وشفایی نکنیم


یادمان باشداگرشاخه گلی راچیدیم


وقت پرپرشدنش سازونوایی نکنیم


پر پروانه شکستن هنر انسان نیست


نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 3 آذر 1389برچسب:, | 16:16 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

حرف آخر ...  

               

 

این کلام آخر تو داره جونمو می گیره


دلی که یه روزی دل بود ، داره بونتو می گیره


زخمی که زدی به قلبم ، بد جوری قلبمو لرزوند


لحن واژه های تلخت منو از عاشقی ترسوند


نه ازت یه نامه دارم ، نه یه عکس یادگاری


ولی اینو خوب می دونم که دیگه دوسم نداری


عقربه های ساعت ، راه می رن مثل لاک پشت


تو رفتی و نموندی ، این لحظه ها منو کشت 

 

                   

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 2 آذر 1389برچسب:, | 16:3 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

 

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 30 آبان 1389برچسب:, | 19:7 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

وقت پرواز ...  

 

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه


برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه


نگاه کن آخر راهم ، نگاه کن آخر جادست


نميشه بعد تو بوسيد ، نميشه بعد تو دل بست


منو تنها بذار اينجا ، تو اين روزاي بي لبخند


که بايد بي تو پرپرشه ، که بايد از نگات دل کند


حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم


اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم


نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم


که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم


فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه


برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه


برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن


خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 28 آبان 1389برچسب:, | 11:56 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

سخن مدیر وبلاگ  

سلام به همگی

اگه کسی حرفی ، انتقاد ، پیشنهادی  در باره ی موزیک وب یا ... داره بگه تا انجام بشه

اگه هم کسی مطلبی خواست توی وب قرار بگیره بفرسته

تا قرار بدم .

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 27 آبان 1389برچسب:, | 15:33 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

پنج وارونه چه معنا دارد ؟!  

 

پنج وارونه چه معنا دارد؟؟؟

خواهر کوچکم این را پرسید

من به او خندیدم

کمی آزرده و حیرت زده گفت: روی دیوار و درختان دیدم

باز هم خندیدم

گفت : دیروز خودم دیدم

مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو می داد

آن قدر خنده برم داشت که طفلک ترسید

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم

بعدها وقتی غم

سقف کوتاه دلت را خم کرد٬

بی گمان می فهمی

                پنج وارونه چه معنا دارد ...

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 27 آبان 1389برچسب:, | 11:29 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

 

عکس ها و نوشته های عاشقانه

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 26 آبان 1389برچسب:, | 18:39 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

عاشقانه مطلب ارسالی از sina  

بنام خدایی که برای قلب ، دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم

 

 

هيچكس لياقت اشكهاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود اگر كسي تو را آنطور كه ميخواهي دوست ندارد به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعي كسي است كه دستهاي تورابگيردولي قلب تورالمس كند بدترين شكل دلتنگي براي كسي آن است كه در كنار او باشي و بداني كه هرگزبه اونخواهي رسيد

 

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

 

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 23 آبان 1389برچسب:, | 14:11 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

شب جدایی ...  

                            

 

من و شب و   تنهایی            یاد  تو   و  جـدایـی


تو و یه  عشق   تازه            نمـی دونــم  کـجـایی


من  و  هـوای  ابـری           یاد  شـبـهـای  برفـی


تـو و صـدای  گـیـتـار           دلـم شـده  بـی قـرار


منـو یاد  قـصه  هات            تا صبح بیدار موندات


تو  و  او نو جاده ها            من اینجـا تک و تـنها


مـنو یـاد  اون نـگـات            یاد دریایی چشـمـات


تو رفــتی با رقـیــبـم            حـالا چـقـدرغـریـبـم


مـن و شـب جــدایـی            فـقـط  غـم  رهـایـی


مـنو  تو ، در اون شـبـها            بـرام شـده  یـه رویـا

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 22 آبان 1389برچسب:, | 19:24 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

و اکنون پاسخ : " خانه ی دوست کجاست ؟ " " خانه اش در دل توست "  

براي ديدن ادامه عكسها و خبر، روي اين عكس كليك كنيد 

من دلم می خواهد

 

      خانه ای داشته باشم پر دوست

 

کنج هر دیوارش


دوستهایم بنشینند آرام


گل بگو گل بشنو


هرکسی می خواهد


وارد خانه پر عشق و صفایم گردد


یک سبد بوی گل سرخ


به من هدیه کند


شرط وارد گشتن

 

شست و شوی دلهاست


شرط آن داشتن


یک دل بی رنگ و ریاست


بر درش برگ گلی می کوبم 
 

روی آن با قلم سبز بهار

 

می نویسم ای یار


خانه ی ما اینجاست


تا که سهراب نپرسد دیگر


"
خانه دوست کجاست؟ "

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 21 آبان 1389برچسب:, | 18:33 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

" خانه ی دوست کجاست ؟ "  

 

خانه دوست کجاست ؟

 

در فلق بود که پرسید سوار. آسمان مکثی کرد.


رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید


و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:


نرسیده به درخت ،


کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است


و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است


می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در می‌آرد،


پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،


دو قدم مانده به گل،


پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی


و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد.


در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی:


کودکی می‌بینی


رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور


و از او می‌پرسی


خانه دوست کجاست ؟

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 20 آبان 1389برچسب:, | 18:50 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

مرگ ...  

       

 

دفتر عشق که بسته شد

 

                         دیدم منم تموم شدم

 

خونم حلال ، ولی بدون

 

                         به پای تو حروم شدم

 

اونیکه عاشق شده بود

 

                         بد جوری تو کار تو موند

 

برای فاتحه بهت

 

                         حالا باید فاتحه خوند

 

تموم وسعت دلمو

 

                        به نام تو سند زدم

 

غرور لعنتی می گفت

 

                        بازی عشقو بلدم

 

از تو گله نمی کنم

 

                          از دست قلبم شاکیم

 

چرا گذشتم از خودم

 

                          چراغ ره تاریکیم

 

دوست نداری چشمای من

 

                          فردا به آفتاب وا بشه ؟

 

چه خوب میشه تصمیم تو

 

                           آخر ماجرا بشه

 

دست و دلت نلرزه

 

                           بزن تیغ خلاصو

 

از اون که عاشقت بود

 

                           بشنو این التماسو

 

نوشته اي از يك عاشق به نام :Nsm2| 19 آبان 1389برچسب:, | 20:5 | + | موضوع: <-CategoryName-> |

صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 35 صفحه بعد